-
حسن حساس باید...
دوشنبه 11 آبانماه سال 1388 17:58
حلاج بر پای دزدی بوسه زد . یاران سخت بگریستند تا آنجا که یز ابو فشفشه را دلش ریش میشدی اگر دیدی. گفتند سی چه کردی این بوس را ؟ حلاج صدایش را داریوشی نموده و فرمود:این دزدک هرکه بود به کار خویش تمام بود و حتما چنان خوف و دفن بودی که بر دار رفتی.منثور هم بر دار باید.منثور تمام باید.
-
ازت متنفرم سوراخ فوری!
یکشنبه 10 آبانماه سال 1388 08:58
سالهاس که هر جا میرم باد این سوراخ فوری رو بر میداره میندازه جلو پام و من هر چی از روش برک دنس میزنم بلکم نیفتم توش محاله.. پری روز تو شرکتم داشتم با تلفن با یه دوستی خوش و بش میکردم که یه هو یه صدای خش شنیدم و رو کلمه ای (فلان) ترمز کردم چون فکر میکردم در شرکتو بستم و پدر گرامی چه طور اومده بود بالای سرم؟ تو اون ۱۰...
-
غمباد...
شنبه 9 آبانماه سال 1388 08:17
با توجه به سیر صعودی تو-اوخ-ماتیک بودن اکنون زندگی و همچنین روند رو به رشد قند خون اینجانب که باعث می شود صبحها چشم هایمان آلبالو گیلاس بچیند باستحضار می رساند اگر یکوقت بلایی سر این جانب بیاید بای نحو کان بنده نه تنها دیگر از همه چی قهر خواهم کرد بلکه یکی از کلیه هایم را هم فروخته و مبلغ آنرا به یکعدد جاهل ملس داده و...
-
باران-ان...(یادی از بلاگ قدیم)
چهارشنبه 6 آبانماه سال 1388 20:06
سال ۶۸ بود که من آهوی قلم را در یک مدرسه راهنمایی بر دشت کاغذ می فشردم و این مدرسه تاریخچه عجیب و غریبی داشت و به تنها چیزی که شباهتی نداشت مدرسه بود.سالنهای بزرگ و اتاقهایی که دیوارش تا نضفه از سنگهایی فرش شده بود که پر از پستی و بلندی بود و اگر کاپشنت رو بش مالونده بودی قطعا بعد از ظهر در حال شنید فحش خار دار از پدر...
-
تعریف آقای خدا...
چهارشنبه 6 آبانماه سال 1388 07:46
همه تشکیل شدیم از گوشت و پوست و خون و ...باز همه اینها تشکیل شده از سلول و سلول در اصل ماده است و ماده هم تشکیل شده از مولکول و مولکولها هم از اتم ها تشکیل شدن و اتم ها از الکترون و پروتون و نوترون و الکترونها از کوارک ها تشکیل شدن و کوارکها هم ریز ترین ذره انرژی ان و اینها از قدیم بودن و الانم هستن و در آینده هم...
-
لاکپشت خر!
سهشنبه 5 آبانماه سال 1388 10:15
لاک پشت و دو مرغابی در بیشه ای با هم دوست شدند.گاه پرواز مرغابی ها رسید.لاک پشت که به آنها عادت کرده بود با تضرع و زاری از آنها خواست که او را هم با خود ببرند .و قرار شد که دو سر چوب را دومرغابی به دهان بگیرند و لاک پشت هم وسط آن را به هکذا.در بین راه لاک پشت مونث خوشگلی رو روی زمین دید و داد زد :جیگر تو بخور... دهان...
-
یاد ایام گذشته...
دوشنبه 4 آبانماه سال 1388 07:47
در عنفوان چکامه پدر سوخته بازی های نوجوانی روزی از روزها پس از قیلوله نیمروزی مکشوف شد که بیل مکانیکی شهرداری جهت عملیات گاز رسانی به در و دهات ما با یک عدد تراکتور بیل مکانیکی دار!جلوی منزل ما را به عمق ۲ متر حفر نموده و با یک تیر ۲ نشان هم زده بود و رفته بود بالا بیلش و شاخه های درختی رو که به سیم های برق گیر کرده...
-
زمان گذشت و ساعت ۴ بار زرت و زورت کرد...
سهشنبه 28 مهرماه سال 1388 09:38
سال ۱۳۲۰ بابا بزرگ: از جاش بلند میشه و میشینه .دستاشو میکشه ٬صدای انگشتاشو در میاره و خیره میشه به پنجره.نور خورشید خیلی تند افتاده از پنجره روی قالی انگار که نور از قالی داره میره بیرون.پنجره چوبیه با زهوارای آبی.گرمای روی قالی یه جورایی به صورتش میشینه و تخت پشتش یه مورمور خفیف میکنه.از بیرون صدای گنجشکا میاد که...
-
سامسون و دلیله...
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 08:45
اینروزا اگه یه نگا بندازی دور و برت میبینی که همه میخوان یه تغییری تو زندگیشون بدن و هیچکسی رو نمیبینی که بگه من همون جاییم که هستم اینو من از برآیند چند سال تحمل و سوال میگم و خداییش فقط دو نفرو دیدم که خیلی با اطمینان میگفت که اینطوریه اما یه نکته ای که درش مستتر بود این بود که وقتی میخواس نشون بده که کفشاش جنسش...
-
غنچه کن...
یکشنبه 26 مهرماه سال 1388 10:07
با خودم فکر میکنم یعنی این شاعرای قدیم شکلشون چه جوری میتونسسه باشه.اون موقع ها متاسفانه نه ما مثه رومی ها مجسمه ساز داشتیم نه مثه ایتالیایی ها نقاش .مثلا تصویر حافظ تو یه کتاب شکل یه پیرمرد چش باریکه سفید آب آهکیه یا یه جا لپ گلی و شنگول اما همون مجسمه ای که تو آرامگاش هس باس بیشتر شبیهش باشه.یا سعدی که اکثرا صورتشو...
-
بیچاره فاطی...
شنبه 25 مهرماه سال 1388 10:52
یه زمانی که ما بچه بودیم تا تابسسون میشد یک قیافه ای پیدا میکردیم که انگاری یه آدم دیگه ایم.چشا انگاری تو دو تا کاسه آب...لپا گلی و نیشا باز.ما همینطور مثه دیوونه ها شلنگ مینداختیم از صب تا شوم.کی بود حریف ما شه.عین یه خر چموش تنها نقطه ضعفامون یا شکم بود یا کتک.تو محل ما یه سری خونه های سازمانیم بود که دوبلکس بودن...
-
سال ۲۰۰۹ سال رودکی-یونسکو
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1388 10:45
زمانه پندی آزادوار داد مرا.....زمانه را چو نکو بنگری همه پند است به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری..... بسا کسا که به روز تو آرزومند است. به خودم فو...حش میدم که چرا اومدم تو این حال خوابیدم .چرا یه پتوی ضخیم نیاوردم.چرا این سوز نمور نمیزاره بخوابم.نکنه صب پاشم سرما رفته باشه تو جونم.وای نیفتم.یه غلطی میزنم.رو انداز...
-
لب لباب...
سهشنبه 21 مهرماه سال 1388 10:33
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 او لاندش بگم که به خودم آهای من از این ملت آقایونی که عکسشونو با ریش پرفسوری میزارن تو بلاگشون که یعنی منم این عنصر ششم الاهه بلاهت! بدم میاد پس دعا کنین به پستم نخورین و الا بعدش هرچی گفتم جوش نیارین بیاین اینجا زرت و پرت.ثانیاندش:امروز یه بلاگی خوندم که دیدم این...
-
دلیل زندگانی...
دوشنبه 20 مهرماه سال 1388 09:23
در حقیقت باس بگم دلیل نمردن اما امیدو بیشتر دوس دارم قزوینیام همینطور!یه چیزی که من باس همی الان اینجا بگم اینه که :سلام. در حضور 15 نفر من نفسم بند اومده بود اما نمیگم چرا چون دلیلش این بود که اون پونزه تا از من مایه دار تر بودن و تبختر و افاده شون محلی از اعراب برای من نداش که بخوام بیهوده خودمو به تقلا بندازم از...
-
کامبوزیا....
شنبه 18 مهرماه سال 1388 15:21
نمیدونم چند بار یه پدر مادر وقتی بچه شون داره دنیا میاد به این فکر میکنن که اسمشو چی بزارن و وقتیم که انتخاب میکنن و ازشون می پرسی چرا اینو میخوای بزاری رو بچه یگه:نمیدونم~~~ .من فکر میکنم پدر و مادر اولا باس یه ملاحظه هایی موقع انتخاب اسم داشته باشن و به ترکیب اسم و معنی اصلیشو و شخصیت نهفته تو اسم و .... دقت...
-
آدمو سگ بگیره جو نگیره...
چهارشنبه 15 مهرماه سال 1388 16:26
آقا بسم ا... مونو با این مسئله می آغازم که دیروز هشتپلکو شده و یک تصادف ملو انجام دادیم که در بدو امر احساس نمودیم که تر زدیم رفته اما بعد که پیاده شدیم نموده شد که تنها پره رادیات است که در حال مالیده شده به؟اگه گفتین؟!!!! بله:رادیات است.لهذا دست پاچه نشده اول به وانتی مسبب(۹۰ درصد تصادفا مقصرش یا وانتیان یا موتوریا...
-
ANGER IS DANGER
چهارشنبه 15 مهرماه سال 1388 10:05
-
غذای بیرون...چیز برگر فقط!
سهشنبه 14 مهرماه سال 1388 17:02
عرض شود که بنده همیشه میگفتم :آقا غذای بیرون آقاغذای بیرون.حالا شاید به خاطر فقط تنوعشا و لی یه مدتی فکر میکردم راجع به این غذای بیرون و اینکه چرا بیشتر از غذای دستپخت میچسبه و من میمیرم براش...دیدم برا من دو نکته مبرهن توکوم ا...-اولی اینکه خب یکی میاره یکیم جمع میکنه و ما فقط میریزیم تو سولاخ سرمون.دوم اینکه از یک...
-
تیکه پرونی..
دوشنبه 13 مهرماه سال 1388 11:17
الان که آهوی قلم را بر روی کاغذ جر واجر میکنم فکر میکنم بد نبود که مثلا یه سیم خروجی میدادن پس کله آدم مثه فیلم ماتریکس که تا یه هو یکی فکر کرد که طرف مقابلش تفاهم منطقی باش نداره حداقل سیم پس سر خیر ندیده شو بزنه پس سر بابا ببینه احساسشم همینه آیا؟ کلتا ما ملت عجیب تیکه پرونیم و این از بابت غنای فرهنگیمونه که خب هر...
-
عقده...
پنجشنبه 9 مهرماه سال 1388 10:59
اصلا من نمیدونم چرا خدا موقعی که گل آدم رو به پیمونه میزد اینقدر فلکسیبل ساختش که تا زرتی به بیس پن سال میرسن ملت هی همه چی رو اجازه میدن بیاد تو ...یعنی به اخلاق و روحیاتشون هی ملحقات اضافه میکنن و کنترلی هم یوخدور.بنده واقعا نسبت به این مثلا عقده و عقده شناسی پی اچ دی دارم و از بس که تحت هجوم انسانهای عقده ای بوده...
-
زپلشک...
سهشنبه 7 مهرماه سال 1388 15:44
اوصولن(سر زبونی) این واژه دقیقا موقعی اختراع شد که اولین زن به اولین مرد گفت:مهریه مو میخوام....و بعدش البته اونقدر مرد گفت زپلشک زپلشک ...که زن گف:مهرم حلال جونم آزاد.در ادوار کهن همونطور که فرمودم این کلمه کاربردهایی داشته اما در حد روابط بین الملل نه بیشتر.مثلا روسا میگفتن آهای نصف ایرانو بکنین تو دهن ما و پادشاهان...
-
سوسک...
دوشنبه 6 مهرماه سال 1388 08:51
هرچی بگم اندر مناقب این کثافت نجس چندش کمه....کیه که نشناسش...من موندم اصلا اگه حضرت آدم میرفت تو دسشویی و برا اولین بار این موجود رکیک رو میدید ور میداشت میزاش دهنش یا به عنوان یک پت خونگی یه نخ میبس گل گردنش یام که یه جیغ بنفش میزد میپرید بالا سیفون...به هرحال من که هیچ کدوم از این کارا رو نمیکنم و به جاش رفتم...
-
خواب...
شنبه 4 مهرماه سال 1388 08:04
یکی از چیزایی که بوروکراسی زندگی پشیزی الانه براش قائل نیست همین مسئله کذایی یس!.اصولا من همیشه میگم آدم اگه (یا هر چیزی) اگه خوب بخوابه بعد میتونه قشنگ بلند شه کارشو بکنه.یه چیزی که هیچوقت این ایادی دور و بر ما نفهمیدن اینه که به این فکر کنن چطو میخوابن.مثه خرس؟مثه پر؟مثه سگ!؟...مثه آدم؟...انگیلیسیا میگن آدم باس مثه...
-
دروغ...
سهشنبه 31 شهریورماه سال 1388 14:47
اصولا آدم باس خیلی عجیب باشه که فک کنه طرف مقابلش چقدر خره که فکر میکنه من خرم ! آسمون ریسمون و دروغ عادیه الانه؟؟؟.و جالب اینجاس که من بسکه ملت دروغ زن دیدم جدیدا هرکی دروغ میگه عینهو فیلمای کمدی تا طرف دهنشو باز میکنه رو پیشونیش یه بیلبورد میبینم که یه نوشته متحرک روش بیشتر نیس و اونم اینه:من از تو میترسم که راستشو...
-
روشن
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1388 12:03
آزمایش میکنیم ۱ ۲ ۳ ...آزمایش میکنیم...پووووف!!! پووووووف٬٬٬!!!